فوتبال افغانستان ماه های پر التهابی را پشت سر می گذراند. حمله بر یوسف
کارگر، معاون فنی فدراسیون فوتبال، و سپس اقدام هفت بازیکن برای خداحافظی
از تیم ملی همه نشان گر این بود که فوتبال کشور در وضعیت مناسبی قرار
ندارد.
حتی روز گذشته نیز پیامی از نوید نادم منتشر شد که وی از
تیم ملی خدا حافظی کرده است، اما تکان دهنده تر از خداحافظی او از تیم ملی،
نوع پیام وی بود. نادم کسانی را که در تیم ملی هستند را بی غیرت خطاب کرده
است.
این نوع پیام ها کم نیستند. هفت بازیکن که قبلاً از تیم ملی
جدا شده اند و به خصوص اسلام امیری در مصاحبه های متعدد اتهامات را متوجه
کدر رهبری و یک تعداد بازیکنان تیم ملی ساخته اند. استفاده از کلمات
"کمیشنر"، "ترجمان"، "سمبولیک"، "بی صلاحیت" و از این قبیل در این مصاحبه
ها به وضوح شنیده می شود و حتی بعضی بازیکنان شرط گذاشتند که تا زمانی که
کدر رهبری کنونی تیم ملی تغییر نکند، آنها به تیم بر نخواهند گشت.
فقط برای یک لحظه این تصور را بکنید که سلاون اسکلیجیچ و لعلی و سایر هیات
مربیگری افغانستان نیستند. به جای آنها چه شخصی خواهد آمد؟ شاید اکثرتان
بگویید یوسف کارگر. ولی آیا با حضور کارگر مشکل حل خواهد شد؟ به نظر من در
آن صورت هم هیچ مشکلی حل نخواهد شد و بر عکس مشکلات تیم ملی افزایش خواهد
یافت. یک تعداد از بهترین های افغانستان با حضور آقای کارگر از تیم ملی
خواهند رفت و یک تعداد بازیکنان که تمایل به آمدن به تیم ملی کرده اند، نیت
خود را تغییر خواهند داد. نبودن بازیکنان که در خارج از کشور بسر می برند،
تیم ما را از آنچه که هست را ضعیف تر خواهد ساخت و باید انتظار داشت که از
کمبودیا هم در بازی برگشت شکست بخوریم. شما تصور کنید فیصل شایسته، منصور
فقیریار، شبیر یوسفی یا مصطفی آزادزوی در تیم ملی نباشند. چه سرنوشتی منتظر
تیم ملی خواهد بود؟
فقط به چند سال پیش نظر بیندازید. در سال های
2003 تا 2005 که ما از بازیکنان داخلی استفاده می کردیم تیم ملی ما از تیم
های مثل هند، تاجیکستان و ترکمنستان 4، 5 یا 11 گل دریافت می کرد. ما حتی
به مالدیو با نتیجه 9-1 در سال 2005 باخته ایم. پس لازم نیست به دروغ
قهرمان سازی کنیم و واقعیت ها را وارونه سازیم. اگر بلال آرزو که از ناروی
به تیم ملی دعوت شد نمی بود ما در سال های اخیر به مشکل به نائب قهرمانی و
قهرمانی جنوب آسیا می رسیدیم. پس ما باید به مهارت همه بازیکنان که در داخل
و خارج هستند، توجه لازم را داشته باشیم و در جهت حذف کسی نباشیم.
نتیجه گیری من این است که فوتبال افغانستان تنها و تنها در صورتی رشد
خواهد یافت که همه با هم یکدل باشند و منافع شخصی کنار گذاشته شود. تنها
معیار و مهارت بازیکن و مربی باید در تیم ملی در نظر گرفته شود.
حالا هم هنوز دیر نشده است. نتیجه تیم ملی مقابل سوریه مایوس کننده بود.
هیچ کدام از ما توقع چنین نتیجه ای را نداشتیم، اما فوتبال است و رقم خوردن
چنین نتایجی برای بهترین تیم ها نیز غیر محتمل نیست. ما مسابقات مهمی را
پیش روی داریم و برای هر کدام آنها باید آماده گی بگیریم و از آماده ترین
بازیکنان خود استفاده کنیم.
بعد از مسابقه با کمودیا، افغانستان دو
و نیم ماه وقت دارد تا برای مسابقه با جاپان آمادگی بگیرد. مسابقه سختی در
پیش است. همین دو روز پیش، تیم ملی جاپان تیم عراق را در یک دیدار دوستانه
با نتیجه 4-0 شکست داد. ما باید در بهترین حالت خود باشیم تا یک نتیجه
قابل قبول در مقابل جاپان بدست آوردیم.
شاید بهترین راه این باشد
که هیات مربیگری افغانستان اعلامیه ها و موقف بازیکنان را که در چند ماه
اخیر اعلان شده را فراموش کند. مربیان تیم ملی باید این فرصت را پیدا کنند
که از داخل افغانستان عملکرد بهترین بازیکنان کشور را مشاهده کنند و خوب
ترین ها را تحت هیچ نوع فشاری انتخاب کنند. حضور بازیکنان باید بدون هیچ
پیش شرط باشد و فدراسیون فوتبال باید صراحتاً اعلان کند که بازیکنان و
مقامات حاشیه ساز برای همیشه از فوتبال ملی باید خدا حافظی کنند.
خوشبختانه نشانه هایی مبنی بر آشتی نیز به نظر می رسد. در صفحات فیسبوک
زمزمه هایی به گوش می رسد که اسلام امیری، بازیکن اسبق تیم ملی که چند ماه
پیش از تیم ملی خداحافظی کرده، گفته است در صورت دعوت حاضر است تحت نظر
سلاون اسکلیجیچ به تیم ملی بپیوندد. روح الله رستگار نیز به تلویزیون فارسی
بی بی سی گفته است که تلاش ها برای آوردن بازیکنان به تیم ملی بعد از
مسابقه با کمبودیا جریان خواهد داشت. البته این فعالیت ها در هماهنگی کامل
با سلاون اسکلیجیچ باید صورت گیرد و اقدامی یکجانبه صورت نگیرد، زیرا خطر
چنین اقدامی بیشتر از نداشتن یک بازیکن است. در واقع این سلاون اسکلیجیچ
باید باشد که بگوید کدام یک بازیکنان که فعلاً در تیم ملی هستند به دردش می
خورد و قابلیت بازی در تیم ملی را دارند.
با این هم نباید این
توقع را داشت که هر بازیکن سابق و کنونی در ترکیب تیم ملی افغانستان باشد.
تیم افغانستان تنها 23 بازیکن می تواند داشته باشد و به همین دلیل یک تعداد
بازیکنان خواهی نخواهی در تیم ملی حضور نخواهند داشت.
در اصل،
معیار های معینی برای حضور در تیم ملی نزد هر مربی وجود دارد. عضویت در تیم
ملی هیچ گاه دایمی نیست. بازی در یک مسابقه تیم ملی هیچ گاه تضمینی برای
حضور بازیکن در مسابقه بعدی نیست، داشتن بازوبند کاپیتانی در یک تورنمنت
تضمینی برای دایمی شدن این موقف نیست و مربیگری هیچ گاه مادام العمر نیست.
اگر بازیکنان و مربیان ما این واقعیت را بپذیرند، فوتبال ما رشد خواهد کرد.
حوادث و پراکندگی های چند ماه اخیر امید است درسی باشد به مسئولین
و بازیکنان تیم ملی و با آغاز دوباره یک دوران جدید، همه برای موفقیت
بیشتر تیم ملی تلاش کنند و از فعالیت های ضد فوتبال ملی کشور ابا ورزند.
مردم افغانستان در گذشته نشان داده اند که حامی سرسخت تیم های ملی و فوتبال خود هستند. با اعتماد و احساس مردم نباید بازی شود.
اگر فکر می کنید زمان آشتی در فوتبال افغانستان رسیده است، این مطلب را
شریک سازید. نظرات هر کدام تان روی کسانی که تصمیم می گیرند، تاثیر گذار
است.